مذهبی(خودمونی)

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بشتابيد به سوي مغفرت

22 شهریور 1395 توسط م.هادی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی

يکي از مهمترين شيوه هاي شيطان براي نفوذ بر روي بشر همين واگذاري کار به فردا است. لذا زماني که در قرآن کريم سخن از آمرزش و بهشت است مي فرمايد: مردم بشتابيد به سوي مغفرت. انسان براي رفتن به سوي مغفرت بايد توبه کرده و خود را اصلاح کند. با اينکه شما شنيده ايد که عجله کار خوبي نيست اما در اينجا در قرآن تعبير سرعت آمده است. يا در قرآن آمده سابقوا نه اينکه سرعت بگيريد بلکه سبقت هم بگيريد. چون هميشه سرعت همراه با سبقت نيست. شما بايد سبقت بگيريد و در اصلاح نفس جلو بزنيد. يعني در شروع خود سازي بايد سرعت داشته باشيم. اگر انسان مي خواهد به اصلاح نفس بپردازد و غضب و وسواس او ريشه کن شده و خوش خلق شود بايد از امشب شروع کند.

برنامه #سمت_خدا ، مورخ ۹۰/۰۴/۱۱

 نظر دهید »

فلسفه تکرار قنوت در نماز عید فطر

17 تیر 1395 توسط م.هادی

 

❤️حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی:

???? در نماز عيد قنوت‌ها تكرار مي‌شود و در نماز آيات ركوع‌ها تكرار مي‌شود. شايد به خاطر آن كه در عيد مي‌خواهيم از خداوند عيدي بگيريم لذا دست‌ها را بلند كرده و خواسته‌هاي خود را طلب مي‌كنيم ولي در نماز آيات چون شبيه حوادث قيامت را مي‌بينيم با ركوع و تواضع، از خداوند طلب مغفرت مي‌كنيم.

 

پیوند های نماز؛ حجت الاسلام قرائتی؛ص 53

 2 نظر

رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

14 خرداد 1395 توسط م.هادی

گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز

بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز

رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا

لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز

رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

 نظر دهید »

ابن‌بابویه، معروف به «شیخ صدوق» را بیشتر بشناسیم

14 اردیبهشت 1395 توسط م.هادی

زندگی ابن‌بابِوَیْه (حدود 305-381 ق)

در مورد زمان دقیق و محل تولد او چندان نمی‌دانیم، اما با توجه به این‌که پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشتة نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامه‌ای به امام زمان او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمد نام گرفت. ابن بابویه خود به این مطلب افتخار می‌کرده است (دانشنامة ايران و اسلام، ج 3، ص 431).

ابن بابویه از کودکی، در قم، نزد محدثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهم‌ترین استادان او در این دوره می‌توان پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن‌ بابويه، ثواب‌الاعمال، ص 15، 17، 40؛ همو، الخصال، ص 429).

در 352 ق، برای دیدار با محدثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکه و مدینه و از آن‌جا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدثی می‌یافت به محضرش می‌شتافت و از او حدیث می‌شنید و اجازة نقل حدیث می‌گرفت. مدتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از ابن‌بابویه حدیث شنیدند می‌توان شیخ مفید را نام برد(پاكتچي، ج 3، ص 63؛ ولايتي و ديگران، ج 1، ص 307-308).

در 354 ق، از عراق خارج شد و پس از مدتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در 367 ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا 368 ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبل‌بوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن‌ بابويه، الخصال، ص 198)

اندیشه‌ها و افکار

ابن‌بابویه از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه می‌کنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده می‌شود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسلة سند آن‌ها بیان شده است. او در همة آثار خویش به متن روایت اکتفا می‌کند و از هرگونه اظهارنظر و استنباط خودداری می‌ورزد؛ فقط گاه در چارچوب آنچه در روایات آمده است به رد برخی احادیث می‌پردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روش‌های خاصی دارد (همو، لايحضره‌الفقيه، ج 1، ص 234-235؛ همو، الاعتقادات، ص 47).

جایگاه

ابن‌بابویه از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آن‌که او از بزرگ‌ترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آن‌ها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعة شیعه را، به نام مدینۀ‌العلم، نوشته است. ابن‌بابویه، هم‌زمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمع‌آوری و تنظیم و دسته‌بندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دست‌رفتن آن‌ها شد (شيخ طوسي، ص 157)

آثار

آثار ابن ‌بابويه را مي‌توان به دو دستة آثار چاپي و خطي تقسيم كرد. از مهم‌ترین آثار او می‌توان بدین موارد اشاره کرد:

1. مدینۀ‌العلم

2.من لایحضره الفقیه،

3. عیون اخبار الرضا،

4. معانی الاخبار،

5.امالی

6.علل الشرایع

7.کمال‌الدین و تمام النعمة

8.الاعتقادات


 نظر دهید »

حاج آقاچيكاركنم كه ازعبادت لذت ببرم؟

11 اردیبهشت 1395 توسط م.هادی

 نظر دهید »

​آداب نماز از منظر رجبعلي خياط

10 اردیبهشت 1395 توسط م.هادی

نماز

يکي از ويژگي‌هاي برجسته تربيت شدگان مکتب جناب شيخ رجبعلي خياط، حضور قلب در نماز است. و اين نبود مگر بدين جهت که شيخ براي جسد بي روح نماز، ارزش چنداني قائل نبود و مي‌کوشيد علاقمندان او حقيقتاً نمازگزار باشند.

آداب نماز

در رهنمودهاي جناب شيخ درباره نماز چهار نکته اساسي وجود دارد که هر چهار مورد برگرفته از متن قرآن و احاديث اسلامي است:

1- عشق

شيخ رجبعلي خياط معتقد بود همانگونه كه عاشق از سخن گفتن با معشوق خود لذت مي‌برد، نمازگزار بايد از راز و نياز با خداي خود احساس لذت كند. او شخصاً چنين بود و اولياي الهي همگي چنين‌اند.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) لذت خود از نماز را اين گونه توصيف مي‌فرمايند:

«جعل الله جل ثناؤه قرة عيني في الصلاة، و حبّب إلي الصلاة كما حبّب إلي الجائع الطعام، و إلي الظمآن الماء، و إنّ الجائع إذا أكل شبع، و إنّ الظمآن إذا شرب روي، و أنا لا أشبع من الصلاة؛ خداوند (جل ثناؤه) نور ديده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانيد، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه. (با اين تفاوت كه) گرسنه هر گاه غذا بخورد سير مي‌شود و تشنه هر گاه آب بنوشد سيراب مي‌شود، اما من از نماز سير نمي‌شوم.»
«از كلمه “ما” بگذريد، آن جا كه در كارها كلمه «من» و «ما» حكومت مي‌كند شرك است، فقط يك ضمير حاكم است آن هم ضمير «هو» و اگر از آن ضمير بگذريد ضماير ديگر شرك است.»

يكي از شاگردان شيخ، كه حدود سي سال با او بوده مي‌گويد: خدا شاهد است كه من مي‌ديدم در نماز، مثل يك عاشق در مقابل معشوقش ايستاده، محو جمال اوست.

2- ادب

مؤدب بودن نمازگزار در محضر آفريدگار متعال، يكي از مسايلي است كه اسلام به آن اهميت بسياري داده است. امام سجاد عليه‌السلام در اين باره مي‌فرمايد:

«و حق الصلاة أن تعلم أنها وفادة إلي الله عز و جل، و أنک فيها قائم بين يدي الله عز و جل فإذا علمت ذلك قمت مقام الذليل الحقير، الراغب الراهب، الراجي الخائف، المستكين المتضرع، و المعظم لمن كان بين يديه بالسكون و الوقار، و تقبل عليها بقلبك و تقيمها بحدودها و حقوقها.

حق نماز اين است كه بداني نماز، وارد شدن بر خداي عز و جل است و تو با نماز در پيشگاه خداوند عز و جل ايستاده‌اي، پس چون اين را دانستي، بايد همچون بنده‌اي ذليل و حقير، راغب و راهب و اميدوار و بيمناك و بينوا و زاري كننده باشي و به احترام كسي كه در مقابلش ايستاده‌اي با آرامش و وقار بايستي و با دل به نماز رو كني و آن را با رعايت شرايط و حقوقش، به جاي آوري.»

جناب شيخ درباره ادب حضور مي‌فرمايد:

«شيطان هميشه مي‌آيد سراغ انسان، يادت باشد كه توجه خود را از خدا قطع نكن، در نماز مؤدب باش. در نماز بايد همانند هنگامي كه در برابر شخصيت بزرگي خبردار ايستاده‌اي باشي، به گونه‌اي كه اگر سوزن هم به تو بزنند تكان نخوري!»

اين سخن را جناب شيخ به فرزندش در پاسخ اين سؤال كه: شما موقعي كه نماز مي‌خوانيد لبخند مي‌زنيد، فرموده است. فرزند جناب شيخ مي‌گويد:

من حدس مي‌زنم كه لبخند ايشان به شيطان است، كه با لبخند به او مي‌گويد: زورت نمي‌رسد!

شيخ معتقد بود كه هر حركتي خلاف ادب در محضر آفريدگار، معلول وسوسه شيطان است و مي‌فرمود:

«شيطان را ديدم بر جايي كه انسان در نماز، مي‌خاراند، بوسه مي‌زند!!»

امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «فضل الوقت الأول علي الآخر كفضل الاخرة علي الدنيا؛ فضيلت اول وقت (نماز) بر آخر وقت، همچون فضيلت آخرت است بر دنيا.»

3- حضور قلب

باطن نماز، ياد خدا و حضور صادقانه دل نمازگزار در محضر قدس حق تعالي است، و از اين رو پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد:

«لا يقبل الله صلاة عبد لا يحضر قلبه مع بدنه؛ خداوند نماز بنده‌اي را كه دلش با بدنش حضور ندارد، نمي‌پذيرد.»

جناب شيخ با توجه به اين نكته، سعي مي‌كرد قبل از اقامه نماز جماعت، حاضران را آماده نماز با حضور قلب كند. نماز او نمونه يك نماز با حضور قلب بود.

دكتر حميد فرزام در اين باره مي‌گويد: نمازشان خيلي با طمأنينه و با آداب بود و گاهي كه دير مي‌رسيدم و قيافه ايشان را در نماز مي‌ديدم انگار لرزه‌اي بر اندامشان مستولي، قيافه نوراني، رنگ پريده و غرق در ذكري بودند كه مي‌گفتند. حواسشان كاملاً جمع نماز بود و سرشان پايين، استنباطم اين است كه جناب شيخ هيچ شكي، حتي به اندازه سر سوزن در دلش نبود.

يكي ديگر از شاگردان شيخ مي‌گويد: گاهي به من مي‌فرمودند:

«فلاني! مي‌داني در ركوع و سجود چه مي‌گويي؟ در تشهد كه مي‌گويي: «اشهد أن لا اله ألا الله وحده لا شريك له»، آيا راست مي‌گويي؟ آيا هواي نفس نداري؟! آيا به غير خدا توجهي نداري؟!»

4- مواظبت بر نماز اول وقت

در احاديث اسلامي بر نماز گزاردن در اول وقت تأكيد فراواني شده است، امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد:

«فضل الوقت الأول علي الآخر كفضل الاخرة علي الدنيا؛ فضيلت اول وقت (نماز) بر آخر وقت، همچون فضيلت آخرت است بر دنيا.»

جناب شيخ مقيد بود كه نمازهاي پنجگانه را در اول وقت مي‌خواند و ديگران را نيز بدان توصيه مي‌فرمود.

رجبعلي خياط
نوکر امام حسين نمازش تا الان نمي‌ماند

خطيب توانا، حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي سيدقاسم شجاعي، خاطره جالبي از جناب شيخ در اين ‌باره دارند. ايشان مي‌فرمايد: من از دوران مدرسه و ابتدايي منبر مي‌رفتم و چون لحن سخن گرمي داشتم روضه‌هاي زيادي را مي‌رفتم از جمله روزهاي هفتم ماه به منزل جناب مرحوم آقا شيخ رجبعلي نكوگويان (خياط) مي‌رفتم. از پله‌ها كه بالا مي‌رفتيم، اتاق دست چپ، خانم‌ها جمع مي‌شدند و برايشان روضه ماهانه مي‌خواندم، اتاق جناب شيخ هم طبقه پايين آن قرار داشت. آن زمان سيزده ساله بودم و هنوز به حد بلوغ نرسيده بودم.
شيخ معتقد بود كه هر حركتي خلاف ادب در محضر آفريدگار، معلول وسوسه شيطان است .

روزي بعد از اتمام منبر به طبقه پايين آمدم و براي اولين بار با جناب شيخ برخورد كردم، گويا عازم بازار بود، سلام كردم، يك نگاه به صورت من كرد و فرمود:

«پسر پيغمبر صلي الله عليه و آله و نوكر امام حسين عليه السلام نمازش تا الان نمي‌ماند!!»

گفتم: چشم، در حالتي كه دو ساعت به غروب مانده بود و آن روز مهمان بودم و تا آن ساعت نماز نخوانده بودم، به محض اين كه به صورتم نگاه كرد، اين حالت را در من ديد و گوشزد فرمودند. اين مطلب موجب شد كه من مواقعي در همان دوران قبل از بلوغ و بعد از آن گاهي در مجالس ايشان - كه مثلاً در منزل آقاي حكيمي آهن فروش بود - مي‌رفتم و از همان نوجواني احساس مي‌كردم اين مرد، صحبت كه مي‌كند مطالبش الهامي است، چون اطلاعات علمي نداشت، ولي وقتي صحبت مي‌كرد تمام مخاطبين را مجذوب مي‌فرمود، به طوري كه هنوز هم من از ايشان خاطرات و سخن دارم. من جمله، از كلماتي كه هميشه در ذهن من است اين كه مي‌فرمود:

«از كلمه “ما” بگذريد، آن جا كه در كارها كلمه «من» و «ما» حكومت مي‌كند شرك است، فقط يك ضمير حاكم است آن هم ضمير «هو» و اگر از آن ضمير بگذريد ضماير ديگر شرك است.»

وقتي اين طور كلمات را مرحوم جناب شيخ بيان مي‌كرد، در قلب و فكر انسان نقش مي‌بست .

خشم، آفت نماز

از شيخ رجبعلي خياط نقل شده ‌است كه:

«شبي حوالي غروب از نزديك مسجدي در اوايل خيابان سيروس تهران عبور مي‌كردم - براي درك فضيلت نماز اول وقت - وارد شبستان مسجد شدم ديدم شخصي مشغول اقامه نماز است و هاله‌اي از نور اطراف سر او را گرفته، پيش خود فكر كردم كه بعد از نماز با او مأنوس شوم ببينم چه خصوصياتي دارد كه چنين حالتي در نماز براي او پديدار است. پس از پايان نماز همراه او از مسجد خارج شدم نزديك در مسجد، وي با خادم مسجد بگو مگويي پيدا كرد و به او پرخاش كرد و به راه خود ادامه داد، پس از عصبانيت ديدم آن هاله نور از روي سرش محو شد!»

منبع:

کتاب کيمياي محبت،‌ حجة الاسلام محمدي ري شهري،‌با تصرف

 

 نظر دهید »

​بلوتوث روشن!

10 اردیبهشت 1395 توسط م.هادی

بلوتوث روشن!
این که امام فرمودند: من از چهره آیت‌الله شاه‌آبادی بیشتر علم گرفتم، برای این است که وقتی وجه الله بشوی، همین‌طور می‌شود. آن‌وقت است که «النظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةٌ»(بحارالأنوار، ج: 1، ص: 195) نظر به چهره عالم عبادت می‌شود، چرا؟ چون این وجه عالم الهی و ربانی، وجه خداست. این صورت دیگر صورت آشیخ محمدعلی شاه‌آبادی نیست، این وجه خدا است که نگاه به او علم می‌دهد.

البته آن طرف هم زمینه‌اش را باید داشته باشد، مثل بلوتوث. برای بلوتوث کردن باید بلوتوث طرف مقابل هم روشن باشد و گیرایی داشته باشد. با این موبایل‌هایی که اصلاً بلوتوث ندارند، نمی‌شود. اگر وجود انسان هم گیرایی نداشته باشد که نمی‌شود. امام آن گیرایی را داشت، آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی هم علم را میداد. خیلی‌ها پیش آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی بودند، چرا نگرفتند؟!

این که وجه عالم مرکز عبادت می‌شود، همین است؛ چون صورت خدایی شده، زبان خدایی شده، چشم خدایی شده.

درس اخلاق آیت الله روح الله قرهی

 نظر دهید »

اعتقادات عاریه ای

28 فروردین 1395 توسط م.هادی

ان شاءالله آنقدر اعتقاداتمان محکم باشد که نلغزیم .
در احادیث ما آمده است که ایمان واعتقادات برخی افرادعاریه ایست،یعنی تادم مرگ بیشترهمراه آنان نیست.درقلبشان رسوخ نکرده وباجانشان عجین نشده است.فقط برسر زبان است.وقتی زبان بامرگ ازکاربیافتد،ایمانشان هم از کار می افتد.

لذابه قول مرحوم فیض کاشانی پس ازمرگ دیگر اسم پیامبر وامام یادشان نمی آید.حتی چه بسااین گونه افراد از هنگام سکرات مرگ کفرشان رااظهارکنند.

چنانکه افراد در هنگام خواب ملاحظه افراد دوروبرخود رانمی کنندوباطن های پنهان رومی آید وصفات وملکات تاحدی ظهور پیدا می کند،درهنگام مرگ هم اینچنین است و واقعیت های باطنی او ظهور می یابد.

اگرخدای نکرده ایمانش سطحی بوده واعتقادات در اورسوخ نکرده باشد،کفرش را بروز می دهد.

 1 نظر
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مذهبی(خودمونی)

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فرهنگی
  • مذهبی
    • درمحضرقرآن
    • درمحضرائمه
    • درمحضرعالمان و عارفان
    • درمحضرشهداء
  • خودمونی
  • علمی
  • آموزشی
    • احکام
  • اخلاقی
  • امام زمانی
  • مناسبت ها

Random photo

با قلب هایمان حاضریم در حج

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس